به گزارش قدس آنلاین، جهانگیر الماسی بیش از ۵۰ سال است که در عرصه هنر فعالیت میکند و در سریالهای بسیاری حضور داشته و نقشهای ماندگاری را در تلویزیون ایفا کرده است. از جمله حضورش در مجموعههای هزار دستان، کوچک جنگلی، گوهر کمال، پس از باران، طفلان مسلم و در چشم باد.
به تازگی روابط عمومی صداوسیما برای این هنرمند پیشکسوت و خاطرانگیز، آیین تجلیلی برگزار کرد. بازیگری که این روزها جسته و گریخته در تلویزیون و سینما ایفای نقش میکند. چندی پیش هم صدایِ او به عنوان مجری یکی از برنامههای سینمایی از رادیو نمایش به گوش رسید.
اما شاید بیش از همه مخاطبان او را با «پس از باران» به یاد آورند. او همیشه در گفتوگوهای متعددی هم اعلام کرده که اگر نیستم و یا کمکارم دلیل بر این است که میخواهم در کارهای فاخر و ماندگار حاضر شوم. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
* شما در کارهایی همچون «سالهای برف و بنفشه» و «در چشم باد» و خیلی از کارهای انقلابی دیگر ایفای نقش کردید. این روزها میبینیم برخی خصوصاً یکی از همکاران شما در آن سوی مرزها از سلطنت پهلویها با وجود این همه فاجعه و نکته تاریخی، حمایت میکند. نظر شما در این باره چیست؟
من وقتی این حرفها و اتفاقات را میبینم و در جریانش قرار میگیرم واقعاً حیرت میکنم. خیلی از این دوستان هم اسناد خیانت دوران سلطنت پهلوی را دیدهاند و هم برخی از آنها در فیلمی به همین مناسبتِ تاریخی هم ایفای نقش کردهاند. حالا چرا چنین حمایتی اتفاق میافتد و چنین حرفهایی به میان میآید؟ دلایل متعددی دارد. گاهی برای درآوردن پول چند راه را پیش روی خودشان میبینند؛ یا از راه دزدی و یا راه واگذاری شخصیت و معرفت خودشان؛ بنابراین میخواهند آن سمت آب بمانند و ترجیح میدهند این کارها را انجام دهند.
* اخیراً روابط عمومی صداوسیما آیین تجلیلی برای شما تدارک دیدند. شما نکاتی مطرح کردید که پیشکسوتانی همچون خودتان چگونه در مسیر بازیگری و هنرمندی گام برداشتید اما امروز اتفاقاتی دیگری در این عرصه میافتد.
اولاً خیلی تشکر میکنم از آقای قرایی روابط عمومی صداوسیما که به یاد من بودند و چنین کاری را انجام دادند. تلویزیون که خانه من است و من با تلویزیون فعالیت تصویریام را آغاز کردم. اولین تولید تئاتر تلویزیونی بعد از انقلاب را من و آقای بشردوست در خرداد سال ۱۳۵۸ انجام دادیم. اولیه تلهپلی یعنی چیزی بین تئاتر و فیلم را من برای تلویزیون ساختم. همینطور مجموعههای «همشهری» و «ستارخان» که فیلمنامهاش را من نوشتم.
به همین دلیل وقتی بعضی چیزها را میبینم ناراحت میشوم. اینکه عدهای بدون تجربه و تخصص و توانایی وارد عرصه هنر شدهاند و دستمزدهای کلانی هم میگیرند. در صورتی که وظیفه هنر، تولید و توزیع دانایی و آگاهی به صورت مستقیم و غیرمستقیم است.
ما تابع آموزههایی هستیم که با آنها بزرگ شدهایم. یعنی من با فرهنگی شکل گرفتم که راجع به هر موضوعی اظهارنظر نمیکنم. متاسفانه برخی از همکاران خودشان را نخود هر آشی کرده و درباره هرچیزی اظهارنظر میکنند. با اینکه تخصصی در این زمینهها ندارند.
* نکته دیگری که همیشه جزو انتقادات شما بوده بحث توجه به پیشکسوتان است و پیشنهادهای بدی که به این دسته از هنرمندان میشود...
دقیقاً ما باید به سراغِ پیشکسوتانمان برویم. از آنها یاد بگیریم و از تجربیاتشان در کار بهره ببریم. به نقشهای یکوجبه، یک روز بازی و چند سکانس نقشآفرینی، انتقاد دارم. میدانید عمده بازیگران پیشکسوت این طور میگویند که پولهایی میگیرند تا نقش بدهند و دنبالِ کیفیت نیستند.
بسیار دغدغهمندِ عرصه هنر و هنرمندیام. ما باید بهفکرِ کارهای فاخر و ماندگار و بالا بردن سطح فرهنگ جامعه باشیم نه اینکه همه اتفاقات فرهنگی و هنریمان را وابسته سلبریتیها کنیم. این گلایهها و انتقادات را بارها داشتهام، چون نگرانِ تلاشهاییام که خیلی از پیشکسوتان و کاربلدهای این حوزه برای تعالی فرهنگ و هنرمان به خرج دادهاند.
* یک نکتهای را شنیدم که میخواستند «پس از باران» را در فصل دوم بسازند اما نشد؛ دلیلش چه بود؟
من اعتقاد دارم کارهایی مثل «پس از باران» که مردم دوست دارند یا حتی «در چشم باد» باید تکرار شوند یا نسخههای جدیدی از آنها ساخته شود. چطور برخی از کارها چندفصله میشوند این نوع کارها هم باید در نسخههای جدید ساخته و دیده شوند. قرار بود «پس از باران» فصل دومی داشته باشد که به هر دلیلی نشد.
رمز ماندگاری این سریالها اولاً در پژوهش و تحقیق و فیلمنامه خوب آنها وجود دارد و ثانیاً قهرمانی که بهدرستی ساخته میشود و این روزها کمتر در سریالهایمان به این وجوه پرداخته میشود. فرصت گرانقدری برای تلویزیون وجود دارد که این روزها بیشتر مردم تلویزیون را نگاه میکنند با توجه به اینکه تئاتر و سینما تعطیل است و باید مدیران صداوسیما بیشتر به این نکته توجه کنند.
* دوست دارید در سریال «سلمان فارسی» ایفای نقش کنید؟
کار با داود میرباقری جزو آرزوی من است. چون این کارگردان بزرگ اتفاق مهمی را برای درام در تلویزیون و سینما رقمزده است. هیچکس به این توجه نکرده است که او زبان فارسی را نجات داد.
خیلی مهم است مدتی ایرانیها عادت کرده بودند نمایش قدیمی در کارهایشان با آن کتابت فارسی نشان دهند و او در "مختارنامه" و برخی از کارهای دیگرش این مرزبندی را شکست. من یادم است بازیگر ما دیالوگ میگفت معنای دیالوگ خودش را نمیدانست.
اگر او پیشنهاد کند در سریال "سلمان فارسی" بروم با تمایل کامل میروم و افتخار میکنم این اتفاق بیفتد چون بهلحاظ شناختی درام را بهطورکامل میشناسد و شعور و شناختش در درامسازی را تحسین میکنم.
نظر شما